اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان)

ساخت وبلاگ
پریچهرهپریچهره تو هم زنگوله داری؟ مث من موی لوله لوله داری؟ تو هم دور سرت دسمال رنگیهمه می گن چه بانوی قشنگیپری جون روی موی آبشارت سیاهیه شب و چشم خمارتهمون پیراهن سرخ کویری که چینش برده دل از هر امیری چی داره که منم مثل تو هستم فقط یکم از این دلتنگی خستم تو بانوی زمینای شمالی همون جنگل مه سبز خیالی منم اینجا کویر و شخم و بارون همون بانوی مرو رود جیحون بگو تو خطه ی دریایی تو صدف رو خنده ی رویایی تو کسی دلتنگی بارون و دیده؟ یا پیغامی از این قاصد شنیده؟ کسی همدل با دنیای دلم هست؟سواری توی فنجون هلم هست؟ پری حال و هوای کلبه چوبیی جای دنج و آدمهای خوبی بشه چوپانی دشت و به هم زد ی تقدیر جدیدی رو رق اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : پریچهر, نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 13 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 23:59

بودم هنوز آبی آبم چرا در توگل آلودم هنوز؟موج سرکش خواستی اما چرا رودم هنوز؟خسته تر ازآینه بودی و تکراری شدمآن طرف دورازنگاهت بی وفا بودم هنوزگه زدی چنگی به شالم تاروپودم تافتیبرگ سیگارلبت خاموش و در دودم هنوزلاشه ی گندیده ی مرداب بهتربود و بستیره گشتی در حبابی که نیالودم هنوزپیله ی پروانه ام فصل شکفتن کرده ستفرصت پرواز را وقتی که محدودم هنوزماه خفت و کهکشان آسمان خوابیده ستچله ی شب تا سحریک دم نیاسودم هنوزدرحساب عشق تو حدی نمی بینم ولی آزمودی عاقبت دیدی که مردودم هنوزسینه ام آتش به بستان خلیل بت شکنچون اسیرشعله های خشم نمرودم هنوزخواب دیدم عابد بودایی آیین جینسر به تعظیم من و انگارمعبودم هنوزجای پژمردن به باغ غنچه های بی بدیلخارو خاشاک زمینی را که فرسودم هنوزبرگ برگ دفترشعرو غزلهایم نوشتتوبه کن بانوی من بر دلبری زودم هنوز اسمر شجاعان اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 15 تاريخ : جمعه 21 آبان 1395 ساعت: 13:17

از من چه می خواهی؟  از من تو بوسه بی حیا در خواب خواهی؟  اندام ماهی روی شط آب خواهی؟  قندان چینی سفید روی سینی کوری ندیدی از لبم عناب خواهی؟  با پنجه روی قطره قطره موج دریا رقص پری را در شب مهتاب خواهی؟  دستم بگیری و تن مرجانی ام را  در حلقه ی بازوی خود قلاب خواهی؟  رو سینه ریزم نقش طاووس پرنده  با رنگ های شهره ی کمیاب خواهی؟  غرق همان اشعار ممنوع فروغی  یک بیت بی پروای شعرناب خواهی؟  بر یک طرف رو شانه موهای پریشان  بانوی گندمزار این مرداب خواهی؟  راهت بگیر و دور شو آقا حرام است یک دختر هندويي پنجاب خواهی؟   اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان)    اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : ندانم از من خسته جگر چه می خواهی,سیه گیسوی عاشق کش بگو از من چه میخواهی,خدایا از من چه می خواهی,اگر از من بپرسند از جوانان چه می خواهید, نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 50 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:55

پر می زند در هوای هر شبم دیوانگی پر می زند  آتش خاموش را بر هیزم تر می زند  کوست آن برق نگاه تیز برانی عشق  تا به کی مانم؟ که شاید لنگه بر در می زند بیدلان عمری به مهجوری من خندیده اند ای چرا مانی؟ که او هم روز آخر می زند با غم پنهان هر شب می نویسم ناله ای  در قلم جای دواتم خون به مجمر می زند صورت من مرغ سحر آن مرغ شیدایی نبود چون بنالم فتنه ها بر عالم شر می زند هی زدم چنگی بر آن تار و نوای خسته ام  بی وفا او را کجا دیدی که بهتر می زند  زخم ها بر پاره های جان من بنشسته است من از آن خنجر هراسم نیش دلبر می زند  سهم من از این جهان جز گوشه ای تنها نشد  چون دلم آنجا که اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : پر میزند بر بامم,پر می زند مرغ دلم,آنجا که عقاب پر می زند, نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 23 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:55

ار مو جو گندمی ام خال هندو را ببین حلقه حلقه موج های تا کمر مو را ببین تاج گنبد شکل مینا کوبی بانوی مرو گوشه ی بالا بلند قوس ابرو را ببین حسرت یک بوسه از کنج لبت دیوانگی ست قند تر لب غنچه ی شیرین کندو را ببین ساحری خوابیده در من تا که بیدارش کنم اژدهای رقص آتش دود جادو را ببین روی شب با پوستین شیر بنگالی بیا لذت صید شکار بره آهو را ببین تا کمر خم می شوم دم نوش یا قهوه بگو؟ در ته فنجان فالت عکس بانو را ببین چادرم بالای سر هی بی قراری می کند زیر چشمی شورش داغ هیاهو را ببین دانه دانه بافه ها را یک به یک وا می کنم رشته های بافته رو دوک گیسو را ببین مثل پرو اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 43 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:55

بی خبر از من    بشکن تو دل شعر مرا بی خبر از من هر چند که دستان تو خالی تبر از من تو شمع شدی تا که به دور تو بگردم می گردم و این سوختن بال و پر از من باید که به تکرار شکستن بنشینیم آنقدر که حتی تو نبینی اثر از من تا قصه ی این ماهی بی تنگ بلورم گویم که چه جان داد به خاکستر از من این کاش و اگرها که کند حال تو را خوب این عشق بمیرد به هوای اگر از من دنیا همه مال تو و این خاطره هایش بارانی حال بد آن یک نفر از من هر کس که به این خانه رسید از من دلتنگ پرسید نشان از تو و این چشم تر از من هیهات که گفتم بروید و بگذارید تنها بشود حال دل در به در از من این بار اگر پیش دلم باز بیا اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : بی خبر از من,امشب خیال بی خبر از من,ای بی خبر از حال من امروز کجایی,ای بیخبر از درد من,من بی خبر از خویشم,اي بي خبر از حال من امروز كجايي,من چرا بی خبر از خویشتنم,بی خبر از دل من,بی خبر از حال من,اي بي خبر از درد من, نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 19 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:55

شمع   شمع یعنی اینکه بی پروانه هم جان دهی در غربت دیوانه هم سوزد این دل که صدای آه او بشکند دیوار این ویرانه هم طرح لبخندت به روی لب ولی غم درون دل کند کاشانه هم شمع یعنی سوختن تا پای جان هم مرا و هم درون خانه هم گاه باید تا خدا را در شبی جای کعبه دید در بتخانه هم وای دنیا ای گناه زندگی آب و نانی را و مشتی دانه هم تا که دل راهی به دریا می زند می رود از سوی او بیگانه هم گریه کن ای شمع جان افروز من گریه کن وقتی نباشد شانه هم   اسمر_شجاعان اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : شمعون بيريز,شمع,شمعدان,شمعدانی,شمعدونی,شمعة,شمع العسل,شمع اشنا,شمع و پروانه,شمع و پروانه منم, نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:54

اخمو بیاید    یک غم از این خانه شود کم او بیاید با چهره ی مردانه ی اخمو بیاید دیشب به فال قهوه ام رمال می گفت باید طلسم بستن جادو بیاید یک شهر دورم از توی آشفته حالم پای دل پر درد این بانو بیاید دلتنگی این دشت را باید قدم زد گریه به چشم وحشی آهو بیاید امشب بزن غمگین ترین ساز دلت را چنگی به تار حلقه ی گیسو بیاید می میرم آن لحظه ببینم در نگاهش اخمی بر آن قوس کمان ابرو بیاید من عاشقش هستم ولی هم ترس دارم در خواب او زیبا زن هندو بیاید باید خبر از حال او آورده باشد وقتی که باد از سوی او این سو بیاید   اسمر_شجاعان اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 18 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:54

صنعت ایهام    صنعت ایهام دارد چهره ی طناز تو دور می بینم تو را کو طبل و رقص و ناز تو؟ دامنت را هی نچرخان یک قدم با من بیا تا شوم یک امشبی را همنوا با ساز تو گر گرفته رو تنم آغوش یک زیبا زنی داغ گرمای جنوب خطه ی اهواز تو گفته بودی شورشی در شهر بر پا می کنی بین ما باید بماند تا ابد این راز تو باد وقتی در مسیر موی تو دیوانه است می زند خود را به پشت پرده ی شهناز تو کی خدا مانند تو می آفریند در زمین؟ تا جهان از نو بگیرد خلقت آغاز تو سرکشی دیگر نکن بانو نمی فهمی چرا؟ ترک کرده قلعه را این بار هم سرباز تو   اسمر_شجاعان اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : صنعت ایهام,صنعت ایهام چیست,صنعت ایهام در ادبیات فارسی,صنعت ایهام در شعر,صنعت ایهام تناسب,صنعت ايهام,مثال برای صنعت ایهام, نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 20 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:54

آمدم عاشق شوم    آمدم عاشق شوم اینکه جوابش غم نبود ای خداااااااا این روزگار تلخ ما هم کم نبود گفته بودی من نبینم اشک چشمان تو را چند روزی کاش این چشمان من نم نم نبود راز این تنهایی ام را بارها فهمیده ای جان این دل باورم کن بی وفا همدم نبود سخت در عشقم تو غرقی پس کجا دریای تو؟ ادعای حاصل از این عشق را ماتم نبود این من و این تو بگو شیر است یا خط سکه ات کاش این حوای تو دیوانه ی آدم نبود روی عکست خواب بودم تا بگیرم بوسه ای بوسه نه حتی نگاه آخر او هم نبود شاعر شعر خراسان این گناهت پای من حلقه ی زنجیره های عشق او محکم نبود   اسمر_شجاعان اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) ...ادامه مطلب
ما را در سایت اسمر شجاعان (بانوی غزل خراسان) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7asmarshojaan0 بازدید : 20 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 9:54